اخبار ویژه

گام‌های بلندی که نیشکر برای رونق جوامع محلی برداشته است؛ سهم صنایع‌دستی خوزستان از سفره شیرین نیشکر ضرورت احداث و تجهیز پایگاه های امداد هوایی جهت جلوگیری از نابودی جنگلهای زاگرس وزیر کشور: رویکرد دولت چهاردهم جلوگیری از امنیتی شدن پدیده‌های اجتماعی است پروانه‌های ادب به دور شمع وجودش گرد آمدند؛ یاد یگانه مرد فرهنگ و اخلاق، انوشیروان کیوان جاودانه باد! دکتر افشار پرویزی بابادی نماینده خوزستان در خانه مطبوعات کشور اولین نشریه علمی تخصصی کشور در صنعت پتروشیمی توسط پتروشیمی مارون مجوز فعالیت گرفت برای اولین بار در جهان، حماسه‌ای ماندگار از تبلور دانش، خودباوری و ایمان در شرکت فولاد خوزستان رقم خورد؛ نکوداشت چهره ها در انجمن ادب و هنر یادداشت رجبعلی کاووسی برای نکوداشت دانشوران؛ زنده نام سلطان‌مراد دانشور و فرزندان شاعر و ادیب او سیاوش و رامین دانشور در انجمن ادب و هنر انعطاف پذیری مالی: یک ضرورت سازمانی نوشتاری از اسدالله اسدی برای غفور اسکندری سبزی نویسنده خط تعلیق

22

اکبر؛بی آنکه برادر همگان باشد، با همه برادری می کرد.

  • کد خبر : 1852
  • 24 اردیبهشت 1402 - 21:55
اکبر؛بی آنکه برادر همگان باشد، با همه برادری می کرد.

اکبر ، ارجمندی  مردمدار بود که در جوانی پخته مردی شده بود . در ارتباط اجتماعی آدم بی نظیر روزگار ما بود . او شجاع مردی بود که جسارت را با مهر و مهربانی معنا می بخشید. بی آنکه برادر همگان باشد، با همه برادری می کرد. پهلوان سخاوت بود و در دستگیری آنانی که […]

اکبر ، ارجمندی  مردمدار بود که در جوانی پخته مردی شده بود . در ارتباط اجتماعی آدم بی نظیر روزگار ما بود . او شجاع مردی بود که جسارت را با مهر و مهربانی معنا می بخشید.

بی آنکه برادر همگان باشد، با همه برادری می کرد.

پهلوان سخاوت بود و در دستگیری آنانی که می اندیشید به او و کمک او محتاجند ذره ای بخل نمی ورزید.

او خود ساخته ای بود که آرام آرام برآمد تا تکیه گاه باشد.

او شبیه ترین آدم به همگان بود، با بچه ها و جوانان جوانانه بود و با پیران خردمند.

با سادگان ساده بود و با سیاسیون سیاسی.

اهل دل بود و شوق زندگی را امید می داد.

بر این باورم ، در میان هم نسلانش که در دامنه های مونگشت پرورده شدند و در خوزستان بالیدند و در ایران مشهور شدند، بی نظیر بود و در آینده ای  که نمیدانم دور یا نزدیک باشد، شاید  چون او پرورش نیابد.

مورد کین بی ثمران بود ، زیرا چون رود رونده  و چون درخت ثمری بود … آخر مگر غیر از این است که مردم بَرد ایزَنن درحده ثمرینه؟

دوستش داشتند چون مهر می ورزید و در مهربانی و گشاده رویی و دست و دلبازی دلاوری می کرد.

او مرد میدان لبخند و عرصه ی خوشرویی و خوشخویی بود.

نبودن او در باور نمی گنجد و هر کس از رفتنش شنید، می گوید.

بر فرس تند رو هر که تو را دید گفت

برگ گل سرخ را باد کجا می برد!

در بهت و حیرت مرگ زود هنگام و ناباورانه اش، آنچه به خاطرم خطور می کند، این بیت از غزل مفتون امینی است.

 

امید دل بمرد و آرزوها گوشه بگرفتند

تو گویی لشکری پاشیده شد با مرگ سرداری.

 

جمشیدسعیدی پور

لینک کوتاه : https://havaybana.ir/?p=1852

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.