*———*خط———*
نویسنده :
اسدالله اسدی
اهواز – ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
… و دراین نوشتار ، *استاد غفور اسکندری سبزی؛ سخندری بختیاری*
با آفرینش های چشم نوازش .
خط به مفهوم لغت یعنی با قلم نوشتن .و با کتابت و تحریر و رقم یک معنا دارد .
در این صنعت نوشتن صورت ها و شکل های حروف در حال انفرادی و چگونگی ترکیب آن ها در تشکیل جمله ها وسطرها دلالت بر نیت درونی انسان می کند و از خصیصه های انسانی است که از قوه به فعل می رسد.
*محمد آملی* می گوید :علم خط عبارتست از معرفت تصویر الفاظ به حروف هجا وکیفیت ترکیب واحوالی که به اعتبار کتابت بر آن طاری شود. و این صناعتی است معتبر وفضیلتی جان پرور است .(طاری یعنی ناگاه در آینده ،ناگاه روی آورنده) . ” نفایس الفنون به تاریخ ۷۳۵ تا ۷۴۲
تعریف خاص خوشنویسی این است که: خوشنویسی ملکه ای است که تحت قواعد ویژه ای حرکت انگشتان را با قلم آشنا و توانمند می گرداند .
هنر و اخلاق در ادبیات همیشه در کنار هم هستند
ودر این میان هنر وخط از دیدگاه *اسدی طوسی* چنین است
به فرهنگ پرور چو دادی پسر
نخستین نویسنده کن از هنر
و حضرت *مولوی* در مثنوی میفرماید :
مورکی بر کاغذی دید او قلم
گفت با موری دگر این راز هم
که عجایب نقش ها آن کلک کرد
همچو ریحان و چو سوسن زار و
ورد
و شیخ اجل *سعدی* فرماید :
کلید خرد را هنر شد علم
کلید هنرچیست نوک قلم
قلم نقشبند است و چهره گشای
قلم بر دو نوع آفریده خدای
یکی ازنبات آمده دلپذیر
نی قند گشته ز بهر دبیر
در مورد هنر، بزرگان ادب بسیار گفته اند و در این حوصله نیست تنها به بیتی از *فردوسی جانان* توجه کنیم که می فرماید :
بزرگی وخردی نیاید بکار
هنرمند باید تن شهریار
کلمه ی هنر یک واژه ی کهن اوستایی است و در زبان فارسی از پیشوند (هو ) به معنی خوب و واژه ی (نر) به معنی مردانگی و توانایی ترکیب یافته و هونر به معنی ,,خوب توانایی یا ,,به توانی ,, بکار رفته است و قدمت این واژه در ادبیات ما به بیش از هزار سال میرسد .
*ابن خلدون* هم در مقدمه کتابش می گوید :در هر شهری زیبایی وخوبی خط وابسته به میزان عمران واجتماع مردم آن وکوشش آنان در راه رسیدن به مرحله ی کمال وترقی است زیرا خط در شمار صنایع است .
حسن خط چشم را کند روشن
قبح خط دیده را کند گلخن
در *نوروز نامه* آمده است :سه چیز نیکو باید تا خط نیک آید
یکی قلم ، دوم مداد سوم کاغذ
که پیداست مداد همان مرکب یا جوهر است.
و *اما … دوست خوشنویسم … *استاد غفور اسکندری سبزی*
با نام و امضاء هنری؛
*سخندری بختیاری*
وی در یکم مهرماه ۱۳۵۳ ، ماه آغازِ آموزش و مهر و کلاس و درس و مشق، در روستای سرسبز، سبزی از توابع دهدزِ ایذه یاشهرستان دزپارت کنونی دیده به جهان گشود .سال های اول، دوم و سوم را در همین روستا ، در دبستان سبزی سپری کرده است و بخوبی بیاد می آورد که آموزگارش، جناب اسماعیل ترکان بود از ایل بزرگِ قشقایی. سال های چهارم و پنجم دبستان را در ایذه ، ودر مدرسهی شهید رجایی، واقع در محلهی سرقنات گذرانده است و نام
آموزگارانش ، آقایان؛ محمود بنی شریف و هوشنگ مومنی بر لوح ضمیرش نقش بسته است .
در میانه ی دههی ۶۰ وارد مدرسهی راهنمایی مدرس می شود و در بین نام آموزگاران در این زمان به معلم خط اش که عاشقانه دوستش داشته، یاد می کند ، زنده یاد ایوب کیانی هفت لنگ و جنابان؛ علی حسین صانعی و منوچهر امیرزاده و ایرج خواجوی .
اولین استاد رسمی وی، در خوشنویسی ، استاد حسین کی منصور بود که مدت زمان کمی در خدمت ایشان بوده، که برایش آرزوی تندرستی می کند .
سپس بدون استاد، ولی به طور جدی و با تحقیق و کاوش، خط را ادامه می دهد و به تمرین و ممارست می پردازد .
درسال ۱۳۶۸ به صورت جهشی در آزمون سراسری انجمن خوشنویسان ایران شرکت کرده و دورهی خوش را در اهواز می گذراند . در سال ۱۳۶۹ دورهی عالی را با حضور در آزمون سراسری انجمن خوشنویسان ایران، حوزهی اهواز پذیرفته می شود . و در ادامه ، سال ۱۳۶۹ به کار تابلونویسی و امور مرتبط با خطاطی مشغول می شود و در کنار آن به تدریس خط می پردازد. که نشان دهنده ی علاقهی شدید وی به کار آموزش است .
در اواخر ۱۳۷۲ به خدمت سربازی اعزام می شود که پس از دورهی آموزش نظامی از خرم آباد و بعد از تقسیم نیرو به سهمیهی ستاد کل نیروهای مسلح در می آید . حدود دو سال به عنوان سرباز عقیدتی سیاسی در ستاد کل نیروهای مسلح مشغول خطاطی، پارچهنویسی، تابلونویسی و امور مرتبط می شود و در دوره ی سربازی مدرک ممتاز را نیز دریافت می کند ، و در همین دوره نیز گه گاه از سر تفنن به خطوط ششگانه می پردازد( نسخ، ثلث، محقق، ریحان، رقاع ، توقیع ) که البته بیش از آن ها گرایشش به خطوط رقعه و دیوانی (تغییر یافته ی تعلیق) بود
اوایل سال ۱۳۷۵ در دانشگاه آزاد ایذه استخدام و با ابلاغ خطاط در امور فرهنگی مشغول به کار می شود، که تا سال ۱۳۹۹ و با مسوولیتِ مدیر روابط عمومی و همینطور به عنوان خبرنگار آنا و فرهیخته گان از دانشگاه بازخرید می کند .
با ورود به دانشگاه آزاد ایذه کار تدریس به صورت جدی در امور فوق برنامهی دانشگاه، انجمن خوشنویسان و آموزشگاه هنری اش ، تحت عنوان “سبز” آغاز می شود که توانست در خطوط شکسته و نستعلیق تا هم اکنون، بیش از ۵۰ هنرجوی ممتاز کامل، تحویل جامعهی هنری بدهد که اغلب از مقدماتی تا سطح ممتاز و بعضاً فوق ممتاز از هنرجویان وی بوده اند
اواخر سال ۱۳۸۰ تا نیمهی ۱۳۸۱ در کلاس های فوق ممتازِ خط شکستهی جناب استاد یدالله کابلی خوانساری چهرهی مانای خوشنویسی ، راه می یابد که گامی موثر در مسیر وی برداشته می شود.
در همان سالِ ۱۳۸۱ به خط تعلیق می پردازد و آرام آرام مسیر هنری اش تغییر می یابد ، بدانگونه که تمام فکر و ذکر و وقتش صرف این خط پر رمز و راز می شود ، تا جایی که ذهنش به سمت شعر می رود و چنین می سراید :
خطِ تعلیق و شکستَی های من
بسته دل را بسته اینک پای من
یک نفر از لر تبار و بختیار
کرده صفحه مشق خواجه اختیار
می نویسد شرح حال و دفتری
هم غفورِ ناصرِ اسکندری
در طول این سال ها یادداشت ها و مقالاتی تخصصی نوشته است که در سایت ها، روزنامه ها و مجلات قابل دسترسی اند.
همچنین بیش از ده عنوان مقام اول و برگزیده در سطوح منطقه ای و ملی به دست آورده که حاصل زحمت های او و همگی درحوزهی خط شکسته است و در همین راستا، در سال ۱۳۹۰ مدرک فوق ممتاز خط شکسته را ، نیز دریافت می کند
در سال ۱۴۰۱ درجهی دو (فوق لیسانس) را در خط تعلیق از شورای ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد می گیرد که اولین مدرکِ رسمی خطِ تعلیق در دورهی معاصر به شمار می رود . در سال ۱۳۹۴ کتاب *رسالهی خط سخندری* را برای دفاع از درجهی هنری خود آماده و چاپ می کند که بر اسلوب گذشته است یعنی *نظم و نثر*، نشر الیما با مدیریت دکتر وحید کیانی
سال ۱۴۰۰ کتابِ *نقوش مفهومی* خود را به چاپ می رساند که در واقع ، تکنیک شخصی اوست که آن را نشرِ کنکاش اصفهان انجام داده است. چند دوره نمایندهی شعب ایذه و شاهینشهر در مجمع سراسری انجمن خوشنویسان ایران بوده که خوشبختانه در چهاردهمین مجمع ۱۴۰۲ تهران، لواسان خط تعلیق را ثبت اساسنامهی انجمن خوشنویسان ایران می نماید .
*فعالیت و تخصص*
▪︎خوشنویسی، شعر، مجریگری و نقوش مفهومی، عضو انجمن خوشنویسان ایران
مدرسِ خطوطِ تعلیق، شکسته و نستعلیق
▪︎مدرس خط تعلیق در انجمن خوشنویسان شاهینشهر و حوزه هنری اصفهان،
▪︎ دارای درجهی هنری در خط تعلیق؛
درجهی ۲ (فوق لیسانس ) ۱۴۰۱ .
▪︎ احیاءگر خط تعلیق پس از دو قرن فراموشی (به روایتِ مستندِ دستی از جنس تعلیق ، با حضور بزرگان خط و کارشناسان هنری، ساختهی استاد *هوشنگ چهارتنگی* و پخش از شبکه های تلویزیونی)
▪︎صاحب کتابِ رسالهی خط سُخندَری؛ نظم و نثر، چاپ نخست، ۱۳۹۴ نشر الیما
▪︎صاحب کتابِ نگار اندیش؛ چاپ ۱۴۰۰ نشر کنکاش اصفهان
▪︎ثبت کنندهی خط تعلیق در اساسنامهی انجمن خوشنویسان ایران؛ تهران، لواسان چهاردهمین مجمع سراسری نماینده گان منتخت ۱۴۰۲
▪︎دارای حکم مسوولیت و نظارت بر کمیتهی خطِ تعلیق از سوی انجمن خوشنویسان ایران
▪︎ دارای لوح شهروندی افتخاری از شهر خواجه اختیار منشی گنابادی ( گناباد ۱۴۰۲)
▪︎ شرکت در جشنواره ها، نمایشگاههای گروهی؛ داخلی و خارجی و برگزار کنندهی چندین دورهی کارگاه خوشنویسی
▪︎ اجراء کارگاه خط تعلیق در کشور ارمنستان، شهرهای سیسیان و گوریس ۱۴۰۳
▪︎داور مسابقهی بزرگ خوشنویسی جوانان؛ پاییز ۱۴۰۳
▪︎رمزگشایی و خوانش کتیبهی سردرمسجد گناباد
▪︎ نوشتن خطِ کاشی تعلیق های اسپا و حمام فیروزهی تهران ۱۳۹۹
▪︎اجراء کارگاه خط تعلیق، اصفهان، عمارت سعدی، حوزهیهنری، ۱۴۰۰
▪︎اجراء کارگاه خط تعلیق، دولت آباد اصفهان، تابستان ۱۴۰۳
▪︎اجراء کارگاه تعلیق، شاهینشهر، اصفهان
آبان ۱۴۰۳
▪︎اجراء کارگاه تعلیق، زرینشهر، اصفهان ،مهرماه
۱۴۰۳
‘▪︎اجراء کارگاه خط تعلیق، اهواز مرکز فنی و حرفه ای خوارزمی، دی ماه ۱۴۰۳
▪︎نمایشگاه جمعی آیات بهاری. موزه رضا عباسی زمستان ۱۴۰۳
▪︎نمایشگاه جمعی دیارا. آموزشگاه عارف. ایذه اسفند ۱۴۰۳
▪︎عضو بنیاد ایرانشناسی
شعبهی استان چهارمحال و بختیاری
▪︎همکاری با چند مجلد کتاب، نشریه و مجله (نوشتن عناوین، مقدمه، ارسال شعر و مطلب)
▪︎دارای مصاحبه های گوناگون در روزنامه ها و سایت های مختلف
▪︎فعال برنامه های رادیو و تلویزیونی
▪︎کارمند دانشگاه آزاد اسلامی ایذه شاغل در روابط عمومی روزنامهی فرهیختهگان از ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۹
*و اما پاره ای یادآوری که ممکن است بر این نوشته لازم آید*
بعد از خطوط باستانی و تاریخی، مانند میخی، پهلوی، اوستایی و ….
دین دبیره و شاه دبیره .
بعدها پیرآموز
و سپس کوفی را باید نام برد ، ریشهی تمام خطوط در جهان بشری ایرانیست.
ظهور ابن مقله شیرازی و ابداع اقلام سته یا ششگانه
نسخ ،ثلث ،محقق،ریحان، رقاع ،توقیع ، هرکدام شرحی مفصل دارد که در این مجال نمی گنجد
اما خط تعلیق، هر چند ریشه در اقلام تاریخی و باستانی دارد اما بسیاری آن را معلق بین رقاع و توقیع می دانسته یا می دانند .
حدود ۱۵۰ سال از رواج تعلیق و شکسته تعلیق می گذشت که نستعلیق به وجود می آید و استاد اسکندری اعتقاد دارد که حرفِ “ی” نسبت برای خط شکسته درست نیست، و گفته است ، شکسته از تعلیق است نه از نستعلیق و باز هر دو خط از تعلیق اند (شکسته و نستعلیق) ولی چه باید کرد که در این چند قرن چونین آمده است.
خط تعلیق دارای دور بسیار و سطح اندک است، تعلیق تو در تو، پیچیده و پیوسته است. دارای یک ریتم و رقص و هارمونی خاص است،
خطیست دوار و بیضیگون که سیری رو به صعود دارد
در این مورد ، نظرات مختلفی است و در عین حال نامشخص که چه فردی تعلیق را ابداع کرده اما بسیاری از تذکره نویسان بر این رای و نظر اند که خواجه تاج سلمانی و نیزخواجه عبدالحی استرابادی در وضع و قانومند کردن آن نقش عمده داشته اند که اسکندری در کتاب رساله ی سخندری نام بزرگان خط تعلیق را این گونه آورده است؛
“تشنه ی آن خط گنابادی ام
هم خط تعلیق هم آزادی ام
خواجه ی منظور نظر اختیار
داده به تعلیق دو صد اعتبار
خواجه ریسنده آن خال و خط
آن که بپیچیده به حرف و نقط
خواجه ی من منشی سلطانی ام
زمره ی آن کاتب سلمانی ام
برده ز من عقل و دل و هوش را
حلقه ی عبدی زده ام گوش را
کاتب فارسی حسن بن حسین
یا که ابوالعال همان نور عین
صاحب این شیوه و این خط نو
داس مهی داده به فصل درو
عشق من از خط تو تعمیق تر
روی تو بر آن خط تعلیق سر
تا که فلک بوده و این کردگار
چون تو نیاورد خداوندگار
تا بدهد نظم و نظامی چونین
بر خط تعلیق وزین و ثمین
خط تو داده ست گل و لاله ام
عاشق تعلیق همان واله ام”.
قله ی خط تعلیق خواجه اختیار منشی گنابادیست که سی سال در هرات زیست و در همان جا درگذشت (دورهی صفویه).
*استاد اسکندری* در رسالهی خط سخندری بر عظمت خواجه اختیار منشی گنابادی تاکید فراوان دارد که در متن نوشته نیز این مهم مشهود است.
آخرین تعلیق نویس طبق کتاب اطلس خط استاد حبیب الله فضائلی؛ آقامحمدکاظم واله اصفهانیست که با نوشتن سنگ قبر خودش به کاروان خط تعلیق پایان داد.
(وفات ۱۲۲۹)
*اما* برگردیم به *استاد غفور اسکندری*
از سال ۱۳۸۱ به صورت جدی به خط تعلیق پراخته است و جامعهی هنری ، ایشان را احیاءگر این خط و *آقای تعلیق* می داند.
در ادامه دو سروده تقدیمی استاد اسکندری به استادان نامدارخوش نویسی کشور آورده می شود .
تقدیم است به چهرهی مانای خوشنویسی حضرت استاد یدالله کابلی خوانساری؛
“در شکسته میر مـردان بزرگ
افتخار و تاج ایران سترگ
کابلی آن سرور و استــاد خط
نکته سنج حرف و الفاظ و نُقَط
او که درویشست اندر حال ما
قرعــهی نیکست اندر فال ما
هرکه امروز از شکسته دم زند
گوکه چرخی گرد این عـالم زند
زانکه نامش درهمه عالم پُرست
گوهر کِلکش همـاره پر دُرست
گفتوگو از وی بهسان مولویست
چونکه ازهرسو هزاران رَهرویست
الحق او این خطه را آبـاد کرد
او که “هفت اقلیم را هفتاد کرد”
او غبار از خط بشکسته گرفت
گردی از رُخسارهی خسته گرفت
در شکسته نی چو میــر طالقان
او که خود میرَست میر جاودان
هرکه خواهد جرعه یی نوشد ز می
از صفــاهانش گرفته تا به ری
ور به ایذه باشدش یا ملک توس
بـاید او را احترام و دست بوس
من چه گویم کز فراقش چون کنم
وز دو دیده رود خون جیحون کنم
ای سُخندَر رو نم اشکی فشان
وز میان مثنوی بیـــتی بخوان”
“شرح این هجران و این خون جگر
این زمــــان بگذار تا وقت دگر”
غفور اسکندری سبزی
(سخندری بختیاری)
ایذه ۱۳۸۴
_______________
تقدیم به دوست مکرم و استاد معظم جناب عمادالدین شیخالحکمائی
با احترام بسیار
غفور اسکندری سخندری
۷ تیر ۱۴۰۱
“دین دبیره خط جیرفتی و بم
آمده اندر حدیثی بیش و کم
نی ز سومر یا که از ملک دگر
ریشه ها دارد ز مرز پر گهر
گر همیگفتند روزی سومری
یا که مصر باستان و هر دری
لوحِ تاریخم گواهی داده است
کو از این ملک اهورا زاده است
رمز و راز خط جیرفتی نهان
رو زِ سُغدی و بِرَهمایی بخوان
جمله خطهای جهانی، میشمار
گر بُوَد افزون اینک از هزار
ار که میخی خوانی و گر سومری
پی به ذات اصلِ گوهر میبری
هم اَوِستا و اَکَد هم پهلوی
خط آرامی و نقش مانوی
یا که از ایلامی و سامی نشان
رد هر یک را بگیری بی گمان
هم ز کوفی و خط سریانی ام
رُسته بیشک از یَد ایرانی ام
زِبنِ مقله شش قلم آید به ویر
مردی از اهل خِرَد مردِ وزیر
خط او روح و روانم میدهد
مژده ای هر دم به جانم میدهد
نسخِتعلیق و شکسته تا رقاع
بوده از ایرانی ما اختراع
کلک من نقش محقق میزند
بانگ بر اورنگِ ابلق میزند
ای سُخندَر از خط تعلیق گو
نکتههای بس ظریف و مو به مو
هرچه دیدی اندر این دریای ژرف
کن هویدا از سر کِلک شگرف
من چه گویم یا چه دارم ای عزیز
چون که نَبوَد مَر مرا عقل تمیز
رَهروی عاشق تبار و بختیار
گشته از جانش مرید اختیار”
ودرپایان برای دوست عزیز و نازنین ام جناب استاد غفور اسکندری بهترین ها را آرزو دارم ، تندرست و سرافراز بماند و با سرانگشتان هنر آفرین و قلم نی رقصان و مرکب روان خود بر رویه ی کاغذ همچنان ،خط تعلیق و شکسته را به زیبایی هرچه تمام و کمال بیافریند تا چون همیشه بنوازد چشم زیباشناسان را .. و *ایدون باد*
ودر نهایت این نوشتار مزین می شود با خط زیبای ایشان .