1

خرمشهر: با دستانی کوتاه و خرما بر نخیل!

  • کد خبر : 5498
  • 07 خرداد 1403 - 20:59
خرمشهر: با دستانی کوتاه و خرما بر نخیل!

غلامرضا فروغی نیا رسانه اقتصاد بومی نیوز   از اهواز که حرکت کردم دود ناشی از سوختن نیزارهای هورالعظیم هوای اهواز را کاملا خاکستری کرده بود و تنفس را سخت می کرد. در گرماگرم نور مستقیم آفتاب رسیدم به خرمشهر . بلافاصله طبق قراری که با «عارف دورقی» دوست روزنامه نگار خرمشهری داشتم ، رفتم پیش […]

از اهواز که حرکت کردم دود ناشی از سوختن نیزارهای هورالعظیم هوای اهواز را کاملا خاکستری کرده بود و تنفس را سخت می کرد.

در گرماگرم نور مستقیم آفتاب رسیدم به خرمشهر . بلافاصله طبق قراری که با «عارف دورقی» دوست روزنامه نگار خرمشهری داشتم ، رفتم پیش او تا در مورد یک همایش فرهنگی بنشینیم و حرف بزنیم.

تلفن دورقی مدام زنگ می خورد و لابلای نشستن اش با ما ،متوجه شدم قرار است با مدیرکل بندر به بازدید خانه ای که در همان حوالی اداره ،سوخته شده ،بروند.

مذاکرات تلفنی او ، مرا هم کنجکاو کرد. از این جهت بعد از جلسه ی خودمان با اکیپ شان همراه شدم تا ببینم چه شده است؟ البته برای من که همیشه تصویر خرمشهر را با نوستالژی اش در ذهن دارم و روزهای سخت جنگ را در این شهر تجربه کرده ام،کنجکاوی دیدن هر منظره در این شهر می توانست ذهنم را به گذشته بچسباند.از این جهت وقتی به محل حادثه رسیدیم در آن گرمای ساعت ۴ عصر، دیدن پنج کودک خردسال آن هم در خانه ای محقر و نمور ،بغض آلود بود.

با ترکیب آجرهای پودر شده و گچ شوره زده و بوی سوختن کابل های برق در عمق اتاقکی کوچک و نمور که در انتهای آن زن جوانی با شرم و حیا از حادثه و ترسیدن بچه هایش می گفت، در می یافتی که هنوز سی و اندی سال از پایان جنگ ، نگذشته است!

شاید روزگاری که خرمشهر را «خونین شهر» نام نهاده اند،تصویر چنین آدم هایی را می دیدند که در زیر آوارهای جنگ و فرسودگی، آرزوهای خاکستری کودکان خود را جستجو می کردند.

آنهایی که امروز در خیابان «مولوی» دیدم ساکنین بجامانده از خرمشهر چهل و اندی سال پیش هستند که در لابلای همان دیوارهای ترکش خورده،منتظر فرود یک خمپاره دیگر هستند تا بلکه اسقاطی اش را به آهن فروشان دوره گرد بدهند و چیزی برای امرار معاش بگیرند.جنگ برای آنها هنوز تمام نشده .آنها مجبورند بجای داشتن سرپناهی بنام «خانه» در نشانه ها و عکس های آن ، زندگی کنند.

حالا بوی توام نم و سوختگی برایم تهوع آور شده است.از خانه می زنم بیرون.می روم توی سایه ی سر کوچه تا بلکه به خودم بباورانم آنچه الان دیده ام یک استثنا است و شاید هم یک نوع بدبیاری برای این خانواده!

کمی توی فکر رفته ام اما زود بخودم می آیم.پیرمردی لاغر اندام زوم کرده است توی چشم هایم.نگاهش صمیمی است.شیله پیله ندارد.صورتش گود افتاده و پوست اش آفتاب خورده و به رنگ کبودی می زند.بی اختیار لبخندی می زنم تا باور کند مثل خودش هستم.از طبقه خودش، فقط کمی اطو کرده و کارمند شده! …از او سوال می کنم:«کجایی هستی؟».

سوالی خنده آور که در ادبیات محاوره گاهی خودبخود و بدون هرعلتی به زبان می آید.جانشین خیلی از حرف های جدی و نگفتنی و شاید هم برای اتلاف وقت!

با انگشت اشاره خانه اش را نشانم می دهد.در فاصله چند متری از حادثه!

– بچه همین جام. تو جنگ هم همین جا بودم.

شرمنده می شوم.فکر می کند باور نکرده ام .ساق پایش را نشانم می دهد.خطی که با گوشت برآمده روی پوستش افتاده، جای ترکش است.

خجالت می کشم.دیگر ادامه نمی دهم.سرم را زیر می اندازم.به سمت خانه اش جهت می گیرد و از من می خواهد خوب به خانه اش نگاه کنم.می گوید ممکن است خانه او هم برق اش شارطی کند و همه دارو ندارش بسوزند. اسمش «محمد بغلانی» است. می گوید که ماهیانه بابت خانه اش که باقیمانده ای از جنگ است و جای ترکش فراوان دارد کرایه می دهد.ودیعه هم داده.از او می خواهم توی کادری قرار گیرد تا خودش و خانه اش هر دو یکجا در یک تصویر برایم یادگاری شوند.قبول می کند.

حالا می توانستم بدون اینکه عکسی از مستندات جنگ را از لابلای اینترنت «سرچ»کنم ،همین جا و توی برق آفتاب خرمشهر بلافاصله تاریخ را ثبت کنم.با یک شاهد زنده!

هرچند اینجا تا دلت بخواهد شاهد زنده هنوز وجود دارد . از بسیاری از خانه های ترکش خورده می توانی عکس بگیری و توی اینترنت بگذاری و بگویی چهل و خورده ای سال از جنگ نگذشته، بلکه جنگ همین دیروز بوده، شاید هم امروز.

توی خیابان مولوی خرمشهر چیزی که من دیدم نشان می دهد : خرمشهر هنوز فتح نشده است .هنوز در اشغال است. اشغال شده در فقر و فرسودگی وفاجعه!

 

  

لینک کوتاه : https://havaybana.ir/?p=5498

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.