درود بر شما صاحبدلان عرصه ی شعر و ادب و هنر.
همان طور که وعده داده بودم ، به منظور پاسداشت زحمات چندین ساله ی استادایرج خواجوی، با نگاهی به یکی از سروده های جناب استاد، ضمن بررسی زیبایی های لفظی و معنایی آن ، اشاره ای هرچند کوتاه هم به توانمندی های این استاد فرزانه خواهم کرد.
پیش از هر سخنی ، لازم می دانم به عرض برسانم که با نام استاد خواجوی ، سال ۱۳۶۳ در مدرسه ی مدرس ایذه آشنا شدم.
آن زمان این بزرگوار دبیر حرفه وفن ما بود و هنر هم تدریس می کرد.
اما بعدها از طریق آثار و اشعار ایشان، بیشتر با توانمندی های هنری و ادبی وی آشنا شدم.
اگر چه بعد از آن سال که افتخار شاگردیشان را داشته ام ، دیگر فرصت دیدار حضوری با استادم را نداشته ام، اما همیشه سایه استادیش را برسر خویش احساس کرده و در سایه سار مهرش آموخته ام.
اما اصل مطلب:
بررسی یک سروده ی
“ملمع فارسی بختیاری”
از استاد خواجوی.
قبل از آنی که به بررسی این اثر زیبا بپردازم، لازم می دانم خلاصه ای درباره ی شعر ملمع و ویژگی های آن جهت یادآوری خدمت عزیزان عرص نمایم.
در اصطلاح ادیبان، ملمع به شعری گفته میشود که زبان فارسی و زبانی غیرفارسی را درهم آمیخته باشد.
چنانکه مثلا یک یا چند مصراع فارسی و یک یا چند مصراع عربی یا هر زبان دیگری را با هم آورده باشند.
حال این که آیا “لری”، “بختیاری” هم یک زبان محسوب می شود یانه؟
خود جای بحث مجزایی دارد که در این مقال و مجال نمی گنجد.
اما راستی “شعر ملمع” چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
۱_ تنوع زبانی:
استفاده از حداقل دو زبان مختلف درساختار شعر.
۲_ انسجام معنایی:
با وجود تفاوت زبانی، ابیات و مصراعها باید از نظر معنایی با یکدیگر مرتبط باشند.
۳_ آهنگ و قافیه:
شاعر تلاش میکند تا با حفظ آهنگ و قافیه در زبانهای مختلف، هماهنگی موسیقایی ایجاد کند (که میتواند چالشبرانگیز باشد).
۴_ نمایش دانش زبانی:
این نوع شعر اغلب نشاندهندهی تبحر شاعر در چندین زبان است.
۵_ ایجاد زیبایی و جذابیت:
ترکیب زبانهای مختلف میتواند به شعر زیبایی و جذابیت خاصی ببخشد.
با این مقدمه، معلوم است که، سرودن شعر ملمع نیازمند آشنایی کافی با قواعد و واژگان زبانهای مورد استفاده است.
شاعر باید بتواند به گونهای کلمات را کنار هم بچیند که هم از نظر دستوری صحیح باشند و هم با معنای کلی شعر همخوانی داشته باشند.
بنابراین لازم می دانم که همین جا به استادم جناب خواجوی عزیز، بابت داشتن این همه توانمندی که در ادامه و در بررسی سروده ی ایشان به آن ها اشاره
خواهم کرد، تبریک عرض نمایم.
و اما بررسی و نقد همه جانبه ی لفظی، محتوایی سروده ی
“ملمع فارسی بختیاری”
اثر استاد ایرج خواجوی.
👇🏻👇🏻👇🏻
تا باد زند شانه بر آن خرمن گیسو
پیچد همه جا عطر گل تازه ی شب بو
“تا زلفتِه از تیگَه تیگِت اِزَنی پَس
فریاد وُرِستِه که بیاهین ؛یُو مَهِ نو !”
گیسوی توبید است وقدت سرو چمان است
هنگام که با ناز درآیی به لب جو
“حیرون اِبُووِه هر که گل ریتِه اِبینِه
وختی اِدِراهی مِنِ رَه ،چی گل هیرو”
نارام غزالی که به بندت نکشد کس
نازانه خرامی به خرامیدن آهو
“نَشمین تری از آهو ورَشتال تر از کَوگ
هرکس به شکال تو اِیا صیدِ تو وا بو”
اکسیر حیات است لبت،چشمه ی جادوست
یک بار بنوشانم از آن چشمه ی جادو
” سی دیدنت از دیر اُوَیدِه کُرِ خواجه
چی پازنِ تشنه که اُویَدِه به لَوِ رو”
“بِل تا بِنُهُم بو به مِنِ بوت وبِدُم جون
تون دادُمِه شه پیر دیِه بِم نَگُ نیبو!”
ایرج خواجوی ۲۰/تیر /۹۶
🖋️🖋️🖋️🖋️🖋️
۱. نقد لفظی (واژگان و ساختار):
جناب خواجوی در انتحاب واژگان فارسی به کار رفته در شعر مانند:
(“شانه”، “خرمن گیسو”، “عطر گل”، “سرو چمان”، “ناز”، “غزالی”، “اکسیر حیات”، “چشمه ی جادو”).
بسیار دقت کرده و سعی در ایجاد فضایی شاعرانه و عاشقانه داشته است.
همچنین واژگان بختیاری که به کار گرفته ، نیز به خوبی در ساختار شعر جای گرفتهاند و حس و حال خاصی به آن بخشیدهاند.
مانند:
(“تیگَه تیگِت”، “اِزَنی پَس”، “وُرِستِه”، “بیاهین”، “یُو مَهِ نو”، “ریتِه”، “اِبینِه”، “اِدِراهی”، “مِنِ رَه”، “چی گل هیرو”، “نَشمین تری”، “وَرَشتال تر”، “کَوگ”، “اِیا”، “صیدِ تو وا بو”، “اُوَیدِه”، “کُرِ خواجه”، “چی پازنِ تشنه”، “اُویَدِه”، “لَوِ رو”، “بِنُهُم بو”، “مِنِ بوت”، “بِدُم جون”، “دادُمِه شه پیر”، “بِم نَگُ نیبو”).
نکته ی مهم در این انتخاب این است که؛
این واژگان اصیل، علاوه بر ایجاد تفاوت زبانی، بار فرهنگی و هویتی خاصی را به شعر منتقل میکنند.
جناب خواجوی حتی در نحوهی قرارگرفتن مصراعهای فارسی و بختیاری در کنار یکدیگر، نیز با دقت خاصی انجام داده است. تاجایی که، حس تلفیق و امتزاج فرهنگی را القا میکند.
ایشان به خوبی توانسته است این دو زبان را در ساختار غزل بگنجاند، بدون آنکه حس ناهماهنگی یا گسستگی ایجاد شود.
در بیشتر موارد، ارتباط معنایی بین مصراعهای فارسی و بختیاری قوی است و مکمل یکدیگرند.
به عنوان مثال، تصویر “خرمن گیسو” در مصراع فارسی با توصیف جزئیتر آن در مصراع بختیاری (“تا زلفتِه از تیگَه تیگِت اِزَنی پَس”) تقویت میشود.
۲. نقد محتوایی (مضامین و درونمایه):
هستهی اصلی محتوای شعر ملمع جناب خواجوی،
عشق و دلدادگی است.
وی با استفاده از تصاویر زیبا و توصیفات شاعرانه، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان میکند.
معشوق در این غزل با صفات و ویژگیهای برجستهای توصیف میشود.
از جمله ی این توصیفات می توان به موارد زیر اشاره کرد.
“گیسوان زیبا و خوشبو، قد رعنا، جلوهی فریبنده، حرکات نازنین، زیبایی بیمانند، و اثربخشی همچون اکسیر حیات و چشمهی جادو”.
هنر و توانمندی جناب خواجوی در این جا بیشتر نمود پیدا می کند وقتی که ،
برای تصویرسازی از زیبایی معشوق و حالات عاشقانه، از عناصر طبیعت بهره میبرد (“باد”، “گل شب بو”، “سرو”، “گل هیرو”، “آهو”، “کبک”، “پازن”، “چشمه”).
که اسفاده این عناصر، به ویژه در بخش بختیاری، با فرهنگ و زیستبوم منطقه پیوند دارد.
در برخی ابیات، لحن شاعر رنگ و بوی خواهش و تمنا به خود میگیرد (“یک بار بنوشانم”، “بِل تا بِنُهُم بو”). این نشاندهندهی شدت عشق و نیاز عاشق به وصال است.
جناب خواجوی به منظور توجه خاص به فرهنگ و هویت اصیل خویش با استفاده از زبان بختیاری، علاوه بر جنبهی زبانی، بار فرهنگی و هویتی خاصی به شعر بخشیده است و ارتباط خود را با ریشههای خود نشان میدهد.
در این مورد لازم دانم نکته ای را عرض کنم و ان هم این است که:
جناب خواجوی می خواهد بگوید :
اگرچه از زادگاه خویش دور افتاده ام ، اما هرگز اصالت ایلیاتی خویش ازیاد نبرده ام و همچنان بر ریشه های هویتی ،فرهنگی اصیل بختیاری خود هر روز سبزتر می شوم.
جناب خواجوی، قافیهها نسبتاً ساده و روانی را انتخاب نمود اند.
آهنگ در مصراعهای بختیاری ناشی از تلفظ خاص واژگان و ساختار جملات است. این آهنگ، با آهنگ مصراعهای فارسی تلفیق شده و نوعی هارمونی زبانی ایجاد میکند.
البته لازم به یادآوری است که این آهنگ را کسی می تواند به خوبی دریافت کند که ، آشنایی کامل با تلفظ و آهنگ زبان بختیاری داشته باشد.
استفاده از واژگان خوشآهنگ و هماهنگی صوتی بین کلمات در هر دو زبان، به موسیقی درونی شعر کمک کرده است.
استفاده از آرایههای ادبی نظیر تشبیه (“گیسوی توبید است”، “قدت سرو چمان است”، “چی گل هیرو”، “نَشمین تری از آهو”) نشان می دهد که استاد خواجوی از آرایه ها به خوبی بهره برده است.
بنده خود به عنوان یک بختیاری هرچه بیشتر این سروده را می خواندم ، بیشترمتوجه می شدم که، بختیاری، زبانی صمیمی، اصیل و سرشار از تعابیر و اصطلاحات خاص این زبان است.
که استاد ارجمندم جناب خواجوی، توانسته است زیبایی و ظرفیتهای بیانی زبان بختیاری را به خوبی در شعر به کار گیرد.
مهمترین ویژگی زبان شعر در این اثر، تلفیق هنرمندانهی دو زبان فارسی و بختیاری است.
استاد خواجوی ، نه تنها واژگان، بلکه ساختار نحوی و حال و هوای هر دو زبان را در هم آمیخته و زبان شعری منحصر به فردی خلق کرده است و این تلفیق، اصالت و تازگی را به شعر بخشیده است.
با وجود استفاده از دو زبان، شعر در بیشتر ابیات از روانی و رسایی قابل قبولی برخوردار است و خواننده میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
البته، برای مخاطبی که آشنایی با زبان بختیاری ندارد، درک کامل معنای مصراعهای بختیاری نیازمند ترجمه است.
و درنهایت این که:
این شعر نمونهای موفق از تلفیق زبانی در شعر فارسی معاصر است و میتواند مورد توجه علاقهمندان به شعر و زبانهای محلی قرار گیرد.
درپایان، شعر و عشق و امید را برای استاد ارجمندم جناب خواجوی عزیز آرزومندم.
رجبعلی کاوسی قافی
۲۵ فروردین۱۴۰۴
اصفهان