هفته خوشنویسی و مبارکبادهای کاغذی…
هر ساله بنا به سنّت حسنهای، از ۲۰ مهرماه به بعد، هفته خوشنویسی برگزار میشود. در این ایام برخی افراد و نهادها به طور خودجوش و برخی محافل هنری و از جمله انجمن خوشنویسان نیز نمایشگاهها و رویدادهایی مختلفی در شهرهای مختلف ایران برگزار میکنند. رصد کردن این امور پراکنده و ارزیابی کیفیت و کمیت آن در سطح کشور، ناممکن است و هیچ گاه آسیبشناسی این رویدادها و تحلیل معایب و نواقص آن نیز بررسی نشده است تا در چشمانداز سالهای بعدی از تجارب آن استفاده شود با اینحال میتوان وجوه عینی برخی از این اقدامات را به نظاره نشست. در عجبم که چرا انجمن خوشنویسان ایران، برنامه و کارنامهای در خور با مشورت خرد جمعی در این هفته عرضه نمیکند که در شأن و مقام هنرخوشنویسی باشد. گفتم خوشنویسی نه صرفاً نستعلیق که اغلب تاریخ این همه تطوّر و تحوّل اقلام و خطوط مختلف نادیده انگاشته شده و رسیدهایم به این مقام که: «نستعلیق و دیگر هیچ…»
از سوی دیگر در هر شهر و دیاری از ایران و یا خارج از کشور،عدهای از هنرمندان با نام یا گمنام هستند که چراغ هنر خوشنویسی را با ساخت ابزار و وسایل کتابت گرفته و امر پژوهش و تعلیم خط روشن نگاه میدارند این استادان بسی دلسوز اما فراموش شده هیچ گاه در تارنمای انجمن خوشنویسان نشان و پلاکی ندارند و انگار نمیشود از این افراد نامی برد و گفتگویی کرد…. با تمام دغدغه و علاقه مندی امک به هنر خوشنویسی، شخصاً به کرّات نام تعداد زیادی از این افراد را از شهرهای مختلف ایران شنیدهام بیآنکه قبل از آن هیچ گاه به گوشم خورده باشد. البته که قرائت «تهران _ مرکز» نیز بر گمنامی این افراد افزوده است. ای کاش برنامهای بود که با تعداد بیشتری از این هنرمندان در هفته خوشنویسی آشنا میشدیم. تعدادی از این عزیزان برای همیشه از جمع ما رفتهاند بدون آنکه از آنها مصاحبه، گفتگو و اثری در خور داشته باشیم. انجمن می توانیت و می تواند الان هم با کمی همت و مشورت و بیرون آمدن از لاک انزوای تنی چند با روحیه ماقبل این همه تحول و تکانه در فضای مجازی، به تاریخ شفاهی خوشنویسی ایران همت گمارد.. گمان نکنم از کنار این ایده هم رد بشوند اما که «حافظ وظیفه تو سخن گفتن است و بس» و البته سخنی به دلسوزی، نصیحت مشفقانه و راهگشا…
تنوّع اقلام خطوط برای فرهنگ و تمدن ایران، غنیمتی است و فروکاستن آن به یکی دو قلم، حکایت از تنگ نظری و خساست در فهم این عظمت است. در این چند دهه افراد زیادی با احیاء اقلامی چون تعلیق، کوفی، محقق و ریحان، تلاش بیمزد و منّتی داشتهاند و بر رونق خوشنویسی افزودهاند اما هیچگاه در این هفته نامی از آنها برده نشده است.
استادانی چون: غفور اسکندری سخندری و حسین فیض آبادی در تعلیق، استاد وحید جزایری در کوفی، استاد محسن عبادی، استاد ناصر طاووسی و استاد محسن سلیمانی (که هیچ گاه در پی کرسی و کسوت استادی هم نرفته است) در ثلث ایرانی، محقق و ریحان، توقیع و رقاع و البته افراد دیگر و بسیار دیگر…
در این هفته گاه حتی از قلههای دست نیافتنی خوشنویسی همچون استاد حبیب الله فضائلی، استاد محمد احصایی، استاد حسینی موحد و دیگران هم چیزی نمیشنویم…
اما حتی اگر به قاعده «نستعلیق و دیگر هیچ» هم پایبند باشیم باز هم قلم تعلیق را نباید از یاد برد. تعلیق نیای نستعلیق و شعر و ترنّمی دیگر است. رقص و سماع آن و سیّالیت کلمات در این قلم میتواند حتی بر نستعلیق و نقاشیخط معاصر نیز تاثیر بسزا و نیکویی بگذارد… و از این رو اگر هم رویه انجمن همین باشد که هست، پس بهتر است اندکی یا بیش از اندکی، به دوتن از تعلیق نویسان معاصر استاد غفور اسکندری و استاد حسین فیض آبادی توجه بیشتری شود که این دو نه تنها برای تثبیت این قلم در ساختار آموزشی انجمن تلاش وافر نمودهاند بلکه به جد تلاش می کنند که دامنه و دائره این نخستین قلم ایرانی را به فراسوی مرزها ببرند. کاری در خور ستایش و با ارزش…
هفته خوشنویسی نباید به یک برنامه نیمهبند تلویزیون که اغلب مردم نمیبینند یا چند پوستر که در همهمه و شلوغی گم میشود ختم شود و بهتر است همه مدیران هنری و فرهنگی با مدیریت درست و استفاده از ایدههای خلّاقانه ( نه ایدههای دهه ۶۰) این هفته را پاس بدارند تا نگاه عام و خاص به این هفته در طول سال ادامه یابد. با اینحال تا سال دیگر زمان زیادی باقی است اگر ارکان جامعه خوشنویسی و انجمن خوشنویسان بخواهند که چنین کنند که اشاره شد و الّا بیش از گذشته، دچار ریزش و فاصله گرفتن هنرمندان خلّاق و احیاگر از انجمن یا مراکز رسمی هنری خواهد شد. این امر مسیر خوشنویسی را از مراکز رسمی به مراکز غیر رسمی و سرانجام ویرانی بیشتر حوزه فرهنگ و هنر سوق خواهد داد…. به قول معروف «حرمت امامزاده را متولّی نگاه میدارد…»
دکتر شهاب شهیدانی
مهرماه ۱۴۰۳