داریوش شاهپوری فعال اجتماعی
شب یلدا شب تولد روشنایی از دل تاریکی های زندگانی، یکی از طولانی ترین شب های سال است که شب سی ام آذرماه که پایان فصل پاییزی می باشد و آغازگر زمستانی سرد و بارانی و برفی می باشد و در آن شب همه خانواده و دوستان کنار هم جمع شده و آن شب را جشن می گیرند. در این شب همه با فصل پاییز خداحافظی کرده و به پیشواز زمستان میروند
فصل پاییز با تمام زیبایی هایش کم کم بار سفر خود را می بندد و زمستان سپیدرنگ از راه میرسد، در این میان شبی است بلند به بلندای یک فرهنگ، آیینی رنگارنگ به سان پاییز و درونمایهای سپید به رنگ زمستان.
آری یلدا می رسد با تمام زیباییهایش تا به پیشواز زمستان برود، یلدایی که ته تغاریِ پاییز است و نو رسیده ی خوش یُمن و دلبرانه ی زمستان، یلدا می رسد تا با نفس های زمستانی و سردش، آدم ها را برای گرم شدن، به هم نزدیک کند، که کینه ها را بشوید و دل ها را صاف تر از همیشه کند.
یلدا فرصتی است که در دلِ سردترین شب ها و بی فروغ ترین روزها یکدیگر را دوست بداریم، فرصتی برای شستنِ غبارِ رخوت و تنهایی از آینه ی دل است، فرصتی است که باید غنیمت شماریم و بانیِ تجدید دیدارها شویم و یک دقیقه بیشتر کنار هم باشیم.
یلدا یعنی؛ قدرِ با هم بودن ها را بدانیم، که بیشتر کنارِ هم باشیم، که حواسمان به ناب ترین های زندگیمان باشد!
آرزو دارم در این شب بلند زمستانی محفل زندگیتان گرم باشد و هیچ خانه ای خالی از عشق و شادی نباشد.
و بعد میرسد شب یلدا، شبی که از همه شبها بلندتر است؛ شبی پر از شادی، خنده و صمیمیت که مردم را در خانهی بزرگترها کنار هم مینشاند.
در شهر ما هنوز رسم زیبای زیر کرسی نشستن زنده است؛ همه، کوچک و بزرگ، با خنده و گفتوگو دور هم جمع میشوند، حتی اگر جا کم باشد، دلهایشان آنقدر بزرگ است که همه در آن جا میشوند.
روی سفرهی یلدا، هندوانهی سرخ مثل لبخند، انارِ خوشرنگ، آجیلِ مغزدار و شیرینیهای خوشطعم حال و هوای خاصی به این شب میدهند.
کنار قصههای قدیمی و فال حافظ، گرمای مهربانی خانواده دلها را روشن میکند
















