منصور کاووسی(عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور) در یادداشتی از واگذاری صدور مجوز مراکز روان شناسی و مشاوره به حوزه علمیه انتقاد کرد.
طبق مصوبات مجلس، متولی صیانت و تامین سلامت روان جامعه بر عهده سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور و سازمان بهزیستی کشور با هماهنگی وزارت بهداشت و درمان است.
وی افزود: در این مصوبات قانون گذار با نگاه علمی، حرفه ای و تخصصی دو سازمان را ماموریت این مهم کرده است.
اول؛ سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور، که سازمانی علمی ، تخصصی و حرفه ای با ارکان و کمیسیون های علمی در هیبت یک نظام صنفی و تخصصی بصورت غیر انتفاعی با مشارکت دانش اموخته گان گرایش های مختلف رشته های روان شناسی و مشاوره ، طلیعه ی امید بخشی جهت ارایه خدمات روان شناختی نوین به اقشار مختلف مردم با نیازهای متفاوت می باشد ، سازمانی که بالغ بر ۶ هزار متخصص و یک هزار مرکز مشاوره از آن مجوز و پروانه تخصصی فعالیت دریافت کرده و چندین هزار عضو پیوسته دارد.
دوم ؛ سازمان بهزیستی کشور ، که نهادی حاکمیتی با محوریت های حرفه ای و تخصصی که ارایه خدمات روان شناختی در قالب مراکز مشاوره یکی از ماموریت های این نهاد با قدمت خدمات دهی به ویژه در امر پیشگیری و کاهش آسیب های اجتماعی می باشد که چند هزار مرکز روان شناسی و مشاوره در کشور تحت حمایت این سازمان می باشد.
حال با طرحی که تعدادی از نمایندگان مجلس پیگیری کرده و به دنبال مصوب کردن با ذیل بند یک ، قانون تشکیل نظام روان شناسی و مشاوره جهت واگذاری یا مشارکت در صدور پروانه های تخصصی مراکز حرفه ای روان شناسی و مشاوره حوزه ی علمیه هستند
اولا ؛ طراحان این طرح از عمق فاجعه ای که بعد از مصوب کردن این طرح گریبانگیر بخش سلامت روان جامعه را خواهد گرفت، نیستند .
دوم؛ با مصوب کردن این طرح ، بدعت انحصارطلبی و غیر علمی برای ورود حوزه به سازمان های حرفه ای و متخصص باز خواهند کرد که ضمن نابودی سرمایه های مادی و معنوی جامعه، شان و منزلت حوزه را از منظر عمومی متزلزل و مخدوش کرده ، نوعی سلطه گری و اشغال علمی را در اذهان بوجود خواهد آورد. همچون قضیه ی طب اسلامی و کاربرد روغن بنفشه در دوران کرونا و……
سوم؛ با توجه به آموزه های دینی و اخلاقی ، حوزه ی علمیه باید از پذیرش این مسولیت خطیر اما کارشناسی نشده و ناپخته به شدت مخالفت نماید ، زیرا با پذیرفتن این مسولیت علمی و تخصصی «هر کس مسئولیتی بپذیرد که در آن تخصص ندارید، مصداق واقعی بی تقوایی است»،رواج بی تقوایی را گسترش خواهد داد.
این طرح از لحاظ ماهیت عملکردی با محورهای ماموریتی نهادهای تخصصی همچون سازمان نظام روان شناسی و مشاوره و سازمان بهزیستی همخوانی و هم پوشانی نداشته و ندارد ، پس عملیاتی کردن آن به مخاطره کشیدن سلامت مردم بوده ، پیامدهای غیر قابل جبرانی را ایجاد خواهد کرد که کمترین خطر آن گسترش روز افزون آسیب های اجتماعی و روانی در ابعاد مختلف و ایجاد بحران در حوزه ی سلامت روان جامعه می باشد.
هر چند در طی مدت اعلام وصول این طرح مخالفت های زیادی از طریق سازمان های متولی، ریاست سازمان نظام روان شناسی و مشاوره، روسای دانشکده های روان شناسی و مشاوره، انجمن های صنفی و علمی فعال در حوزه های مختلف روان شناسی و مشاوره و مهمتر اکثریت جامعه ی روان شناسان و مشاوران کشور به صورت تحلیل علمی و بررسی پیامدها ی آن صورت گرفته است ، اما گویا طراحان این طرح ناپخته اسب مراد خویش را برای نابودی و بر هم زدن سلامت روان جامعه زین کرده و چهار نعل برای تصاحب این مهم می تازند.
با این مقدمه کوتاه ، ضرورت ذکر دلایل مختلف را تیتر وار معروض می دارم ؛
۱-اول باید خلط مبحث نشود ، جامعه ی روان شناسان و مشاوران با روحانیون و طلبه هایی که ضمن داشتن تحصیلات حوزوی ، در گرایش های مختلف رشته ها ی روان شناسی و مشاوره دانش آموخته شده و بعد از طی مراحل قانونی موفق به کسب پروانه تخصصی فعالیت شده اند مخالف نبوده و نیستند ( ریاست سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور هم در بیانیه ای رسمی به این نکته اشاره نمودند) .پس بحث روحانیون دانش آموخته رشته های روان شناسی و مشاوره با ماهیت این طرح ناپخته ( واگذاری صدور مجوز و پروانه مراکز مشاوره به حوزه علمیه ) کاملا دو مقوله ی جدا از هم می باشند .
۲-امروزه درمانگری در زمینه های مختلف علوم روان شناختی و روان شناسی مثل پزشکی و دیگر علوم ،حرفه ای و تخصصی شده است .به عبارتی علم روان شناسی به زیر شاخه هایی همچون روان شناسی بالینی ،عمومی ، تربیتی ، شخصیت ، استثنایی، روان سنجی ، کودک و نوجوان و ……..
مشاوره خانواده، مشاوره تحصیلی ، مشاوره توانبخشی و…… تفکیک شده است که افراد جامعه بر اساس نیاز خویش و تخصص روان شناسان و مشاوران درخواست خدمات می دهند.به عنوان مثال هیچ کس برای بیماری قلبی و عروقی به دندانپزشک مراجعه نمی کند ، پس افرادی که نیازمند دریافت خدمات روان شناختی می باشند هم برای کسب نتیجه ی مطلوب باید به متخصص علوم رفتاری و روان شناسی مراجعه نمایند ، نه به افرادی که فاقد وجاهت جایگاه درمانگری می باشند.
۳- درمانگرایان حوزه های مختلف رشته های روان شناسی ، برای کسب نتیجه ی مطلوب از روند درمان و مشاوره از رویکردها و مکاتب بهره می گیرند که هر کدام از این رویکرد ها و مکاتب بر مبنای نظریه های علمی بنیان گذاری شده اند که همچون ستون و پایه به آن رویکرد اعتبار می بخشند .
مثلا وقتی از رفتارگرایی گفته می شود ، نظریه های افرادی همچون واتسون ، اسکینر ، ثورندایک ، پاولف و……..
در روان کاوی نظریه پردازانی همچون فروید ، یونگ ، هورنای ، اریکسون و……..
گشتالت افرادی همچون کهلر ، کافکا ، ورتهایمر ، لوین ، تیدمن و….
شناخت گرایی؛ افرادی مانند پیاژه ، کلبرگ ، برونر و……….
بقیه رویکردهای هم به همین شیوه از نظریه های معتبری بهره می گیرند که اعتبار جهانی داشته و مورد تایید متخصصان این حوزه ی علمی است .
۴-با توجه به موارد مهم علمی مطرح شده در بند ۳ ،متاسفانه باید به صراحت بیان نمود که روان شناسی اسلامی از پشتوانه ی علمی که از ساختار نظریه ای فراگیر و جهانی برخوردار باشد ، بهره مند نبوده ، صرفا بر مبنای علم النفس و آرا و اندیشه های اسلامی بنیان گذار ی شده است که در حد چند واحد درسی دانشگاهی بوده ، تحت هیچ شرایطی نمی تواند منجر به تربیت درمانگر متخصص جامع روان شناسی شود.
۵-با عنایت به موارد مطرح شده در بند چهارم ، می توان نتیجه گرفت که روان شناسی اسلامی بر مبنای نظریه های جهانی شکل نگرفته و در این حوزه افراد صاحب نامی که شهرت جهانگیر داشته باشند ، نظریه پردازی نکرده و فاقد رویکرد یا روش درمانی توجیه پذیر می باشد.
۶-طراحان این طرح ناپخته باید بدانند که رویکرد درمانی علمی با روند « پند ، اندرز و نصیحت » متفاوت بوده بسیاری از اختلالات روانی، شناختی ، رفتاری و…….. با بکارگیری آموزه های دینی ، اخلاقی و سفارش رعایت ارزش های مذهبی صرف، متفاوت بوده برای درمان اختلالاتی مثل روان تنی ، افسردگی، وسواس ، اختلالات یادگیری ، شناختی و ….. باید حتما از یک متد علمی و تخصصی بهره جست و نمی توان با آموزه های دینی مثلا ناتوانی یادگیری ، بیش فعالی، اوتیسم و……. را درمان کرد .
۷- قطعا ورود حوزه ی علمیه به حرفه ای تخصصی همچون روان شناسی و مشاوره، ضمن تبادر نوعی سلطه گری و اشغال منصب علمی ، در اکثریت این قشر تحصیل کرده و متخصص سرخوردگی، بی هویتی شغلی و ناامیدی ایجاد کرده، روند خدمات دهی به افراد نیازمند جامعه را با بحران مواجه ساخته، منجر به گسترش آسیب های اجتماعی در سطوح مختلف شده،نارضایتی های مدنی و صنفی زیادی را شکل خواهد داد.
۸-قطعا روان شناسان و مشاوران اعتقاد دارند ، ارایه خدمات تخصصی روان شناسی و مشاوره با ارایه رهنمودهایی در قالب آموزه های دینی و اخلاقی دو فرآیند متفاوت با کاربرد و کارایی خاص و منحصر به فرد خود می باشند ، منتهی هر فرآیند در جای خود ، کمک کننده و تسهیل گر می باشند ، در غیر این صورت تزلزل و سقوط علمی روان شناسی را رقم خواهد زد.
۹- اگر ارایه خدمات روان شناسی و مشاوره از مسیر اصلی و علمی خویش منحرف شوند ، روندی عامیانه و چاله میدانی به خود گرفته رویکرد نوظهور « خاله درمانی و عمه تراپی» ، باب خواهد شد که پیامدهای ویرانگری در جامعه به ویژه بخش سلامت روان بوجود خواهد آورد که آن وقت «حکایت سعدی در گلستان ، در خصوص قضیه مردی که چشم درد داشت و به بیطار مراجعه نمود»، تحقق عینی خواهد یافت.